حسنا و سفری دوباره به قوچان
بعد از چند ماه دوری از خانواده ی بابا دوباره وقتش رسیده که بریم به وطن بابا.قراره صبح حرکت کنیم تو الآن تو خواب نازی منم وسایلا رو جمع و جور کردم برا تو راه هم یکم غذا درست کردم.امیدوارم سفر خوبی داشته باشیم و شما هم خیلی اذیت نی و اذیت نکنی. امروز باهم رفتیم فروشگاه و کلی هله هوله خریدیم و تو خیلی ذوق کردی قربونت بره مامانی. کماکان در حال آموزش شما برا ترک پوشک ولی گاهی باز از دستم در میره.اما شما بهتر شدی و مفهوم دستشویی رو درک می کنی.
نویسنده :
خاله
3:26