حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

حسنا عزیز مامان و خاله

لبخند اجتماعی حسنا

سلام خاله جون. فدات بشم که اینقدر ناز میخوابی. عاشق اون موقعاییم که مثل جوجو لبات رو باز میکنی و گشنت میشه میخوای هر چی جلو  دهنته بخوری! ای شکمو. امروز به نسبت روزای قبل نی نی خوبی بودی. یعنی زیاد بی تابی نمیکردی. وقتی تو ننو تکونت میدادم چشات باز بود اما گریه ی گوش خراش نمیکردی.مامان جونت میگفت: راحت شدم چشم نخوره انگاری از چلش رد شده بچم آروم تر شده. وقتی بوست میکردم تازه بهم لبخندم میزدی. بقول مامانت این ماه لبخند اجتماعی میزنی. از ماه دیگه شاید واسمون قهقهه بزنی. مامانت میگه بی صبرانه منتظر اون لحظه ام که حسنا بلند بلند بخنده و یا موقعی که راه بره. منم بهش میگفتم دیگه اون موقع باید بدویی دنبال حسنا. الان حداقل میدونی یه جا میخوابه ...
11 شهريور 1392

داروهای حسنا

خاله جون دلت بعضی وقتا خیلی درد میگیره. مامان جونتم این دارو ها رو بهت میده. فکر کنم خیلی تلخ باشه. اخه ازشون خوشت نمیاد ...
11 شهريور 1392

مهمونی خانم جون

سلام خاله جون. امروز کلی مهمون اومده بود خونتون. دوستای جوونیای خانم جون اومده بودن نوه گلش رو ببینن. خانم جون با یه دیگ گنده آش ترش با ماهی شور و ترب ازشون پذیرایی کرد. کلی خوش گذشت جات خالی بود. تو هم که خواب بودی. آخر سر بیدار شدی و با جیغات خوب مجلس رو به فیض رسوندی. دوستای خانم جون گفتن که شبیه خالتی. اما حالا که زیاد معلوم نیست مامانت میگفت چشات مثل منه.بهم گفت دوران حاملگیم فقط تو رو دیدم خب بچه ام شبیه تو شده.  اما تو که هر روز داری رنگ عوض میکنی. فردا تازه چله تموم میشه. مامانت فردا دیگه از دست این آداب و رسوم چله و... راحت میشه. آخه هی میگفتن تا 40 روزا جایی نباید بره . سنجاق بزنه به خودش و تنها نمونه و عروسی که چلش نشده رو نب...
11 شهريور 1392

ترانه خانم جون تقدیم به حسنا

 حسنا گوله گول پاره حسنا نوخوسه گهواره، حسنا خوسه گل سر، خو مارک دیل سر حسنا خانم تو بیا تو از تالار بیجیر نمویی تو مرمان تو را بیدیید غش بوکودید دریید.     ترانه ای که خانم جون برای حسنا میخونه به گویش گیلکی   ...
8 شهريور 1392