حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

حسنا عزیز مامان و خاله

دوستای حسنا

آیناز، دختر دوست مامان اینم عکس بچگی های آیناز هست نورا، دختر پسر خاله مصطفی نازنین زهرا، دختر عمه حسنا امیر مهدی پسر عمه ات که اینجا قهر کرده چون فقط از نازنین زهرا عکس میگرفتیم مهنا، دختر پسر عمه مرتضی(پسر عمه مامان) ...
1 اسفند 1392

حسنا جیغ جیغو و تبسم

سلام حسنا جیغ جیغو!!!!!!! آره این روزا از بس جیغ میزنی خستمون کردی. البته وقتی خونه خودتون و ما هستی مشکلی نیست! ما هم باهات جیغ میزنیم. آخه یه طملب خوندم که نباید به این مراحل رشد بچه عکس العمل نشون بدیم. چون باعث میشه بچه تو همون مرحله بمونه. امشب رفتیم خونه دختر عمه ناهید که تازه نی نی دار شده . یه دختر ناز و ریز میزه. تازه یکی دو روزه اومده به دنیای ما. اسمش تبسم هست. امشب وقتی تو رو در کنار تبسم دیدیم تازه متوجه رشدت و بزرگ شدنت شدیم. یاداون موقعا افتادیم وقتی تبسم رو تو بغلم گرفت یاد 6ماه قبل که تازه اومده بودی تو دنیا و همیشه با حیرت نگات میکردیم. وقتی به دنیا اومدی و نورا(دختر پسرخاله مصطفی) اومده بود پیشت. نورا واسم...
1 بهمن 1392

دوستان حسنا

کامیار پسر دختر دایی زهرا پسر دختر دایی زهرا دخترای دختر خاله سمیه و افسانه پسر دختر خاله رقیه و پسرای دختر دایی زهرا و اونی که تو بغلشی همسایه خاله صغری است. اینجا خونه خاله صغری است وقتی از کربلا اومده بود و با دوستات مشغول بازی بودی. البته به سرپرستی خاله!!!!!!   ...
4 آذر 1392

حسنا و آناهیتا

سلام خاله جونی امروز دوست خاله اومده بود خونتون با دختر نازش آناهیتا که کلی شیرین زبون بود. اولش که خانم جون تو رو ناز میداد و میگفت ناناس حسنا. آناهیتا هم حسودیش میشد و جیغ میزد. اما بعد کلی باهات دوست شده بود. تو هم موقعی که مهمونا خونتون بودن کلی دختر خوب بودی و اصلا اذیت نکردی واسه خودت خوابیدی و هر وقت بیدار میشدی بازی میکردی و میخندیدی. اونا هم کلی ازت تعریف کردن که چه دختر خوبی هستی. خاله مهرنوش(دوست خاله) هم اومده بود که میگفت چقدر شبیه جومونگ و سوسانو هستی. بعدشم خندید گفت: از کجا معلوم شاید بچه جومونگ باشه. خاله جون خوب آبروداری کردی اما همین که مهمونا رفتن زدی زیر گریه و لج کردن نمیدونم دلت واسشون تنگ شد یا دلیل دیگه ای داشتی...
6 آبان 1392

مهنا

این دختر خانم خوشکل مهنا، دختر پسر عمه مرتضی است. وقتی اومد خونمون حسنا رو دید گفت: از کجا خریدینش! خوشگله! مامانیم واسم نمیخره! اینم مهنا و داداشش محمد امین   ...
19 مهر 1392