حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

حسنا عزیز مامان و خاله

هفتمین همایش شیرخوارگان حسینی

1392/8/30 1:35
نویسنده : خاله
942 بازدید
اشتراک گذاری

اولین جمعه ماه محرم اجتماع شیرخوارگان حسینی تو مصلای رشت هست که مامانی سال قبل نذر کرده بود اگه سالم به دنیا بیای تو رو ببره این همایش.

 این همایش همزمان تو 2700 نقطه ایران برگزار میشه و مامان باباها نی نی هاشونو میبرن اونجا. هدف این همایش هم اینه که انسان ها نسبت به قیام عاشورا سوال تو ذهنشون ایجاد شه و بیشتر مطالعه کنن در این زمینه و قیام امام حسین و به طور خاص شیعه شیرخوار کربلا رو بهتر بشناسن. همایش برای گرامیداشت یاد و خاطره شیرخوار کربلا حضرت علی اصغر(ع) طراحی شده و در این روز بچه های کوچیک با دست و قلبهای کوچیکشون میان تا به به مادر علی اصغر(ع) دلداری بدن و بگن اگه علی اصغر(ع) تشنه شهید شد ما شیرخوارگان حسنی فدایی شما هستیم. روز4محرم روز جهانی علی اصغر(ع) نامگذاری شده.  بر اساس رسم هفت ساله مامان باباها کودک شیرخوار خودشون  رو نذر برای یاری رسوندن قیام امام زمان(عج) میکنن.

 این همایش امسال8صبح 16آبان در مصلی رشت برگزار میشه و مامان بابا قراره تو رو هم ببرن البته باید دید قسمت چی میشه!

 پی نوشت:

 امروز جمعه روز حضرت علی اصغر بود و امروز صبح برنامه ای برا شیر خوارگان تو مصلی رشت برگزار شد که مامان بابا تو رو با خودشون بردن البته منم رفتم باهاتون. چون دوست داشتم از نزدیک شاهد این مراسم باشم. برنامه از هشت صبح شروع میشد که ما هشت و نیم رسیدیم. صبح که اومدم خونتون کلی شاد و شنگول بودی و دست و پاتو تکون میدادی و میخندیدی. عادت صبح گاهیت خوبه همیشه این موقع ها خیلی انرژی داری اما آخر شبا معمولا بد عنقی و گریه میکنی! قرار بود تو این مراسم لباس فرم به شیرخوارگان هدیه بدن ما هم واسه همین برات لباس ندوختیم و گرنه من که عاشق لباس دوختن واسه نی نی ها هستم! شب قبل اما به دلم افتاد که لباس بهمون نمیرسه واسه همین تند تند یه پارچه سبز رو مثل دامن تند دوختم. صبح که اومدم خونتون لباسو تنت کردم و عکس گرفتم ازت به مامان بابات گفتم اگه دیر بریم لباس نمیرسه به حسناها!!!!! بابایی هم تند صبحانه خورد و هشت و نیم رسیدیم مصلی. تو اون مسیر نی نی های زیادی دیدیم که به طرف محل برگزاری مراسم حرکت میکردن. بعد دیدیم ای وای همه لباس دارن پرسیدیم اینجا مگه لباس نمیدن گفتن از شب قبل لباسها توزیع شده و تموم شده. یه سری لباسای سال قبلشونو پوشیده بودن. منم دیدم پس بیخود شب پیش به دلم نیوفتاده بود که لباس بهت نمیرسه. اما اومدم خونه یه لباس خوشکل واست دوختم باری تاسوعا عاشورا!

اون روز خیلی خیلی مصلی شلوغ بود مسئولین هم نمیتونستن نظم بدن به جمعیت. چون مخاطبشون نی نی ها بودن. تو این جور مواقع باید روششون رو تغییر بدن واسم جالب بود مامانا هر کدام یه روشی واسه ساکت کردن بچشون داشتن یکی راه میرفت یکی رو دستش داشت و ... خیلی هم سرو صدا بود ما زیاد نتونستیم داخل بمونیم و رفتیم تو حیاط مصلی. بابایی میگفت آخه وقتی مخاطب مراسم بچه ها هستن چرا دیگه مداح با صدای کلفت و ... میارن که هیچ جذابیتی واسه بچه ها نداره میتونستن از وجود بچه هایی که سالهای قبل تو مراسم شرکت کرده بودن استفاده کنن مراسمی کودکانه ترتیب بدن. در کل طرح خوبی بود اما خوب اجرا نشده بود. امیدوارم سالهای بعد بهتر برنامه ریزی شه و یه برنامه خاطره انگیز و اثرگذار در ذهن نی نی ها ترتیب بدن

ایناهم عکسای حسنا در مراسم

حسنای سحر خیز از این که مامان بابا قرار بود ببرنش مراسم خوشحال بود و کلی ذوق میکرد!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

علی کوچولو(پسر سما)
18 آبان 92 10:56
سلام حسنا جووون. منم امسال همراه مامانی و دوتا عمه و خاله ام تو این مراسم شرکت کردم. عکس هم گرفتم


سلام عزیزم. جدی!!!!!!! خب عکس علی کوچولو رو بفرست ببینم عکس پسر خوشکلتو. حسنا هم بالاخره توفیق پیدا کرد بره به این مراسم عکسشو چند روز بعد میذارم