حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

حسنا عزیز مامان و خاله

حسنا و دوری از مامان

1392/12/21 1:15
نویسنده : خاله
474 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

سلام خاله جونی. امروز طوالانی ترین روزی بود که دور از مامانی بودی(حدود 5ساعت). من و مامانی امروز رفتیم بازار و یکم خرید کردیم. مامانی دلش خیلی واسه بازار تنگ شده بود اما از وقتی تو به دنیا اومده بودی با یه دل سیر نتونسته بود بره خرید و چند باری البته با تو رفت واسه خرید اما هر بار که می رفتین مغازه بهونه گیری میکری و نمیتونست چیزی بخره. اما امروز دیگه بالاخره تونست خودشو راضی کنه و تو رو بذاره پیش خانم جون و بریم خرید. البته آزمایشی بود که ببینه میتونی دور از مامانی بمونی یا نه. هر چند اگه مرخصی مامانی 6ماه بود تا الان دیگه باید پیش ما میموندی. اما حالا که نه ماه پیش مامانی هستی وابستگی بیشتر میشه. امروز پیش خانم جون موندی اما تو که با پدرجون جورتر هستی. آخه پدرجون باهات بازی میکنه و تو خیلی خوشت میاد و هر وقت میبینی پدرجون اومده پیش کلی ذوق میکنی. بعدم که واست اون شبکه ای که تولد نی نی ها رو تبریک میگه و شعر میخونه واسشون رو تماشا میکنی و همش رو پاهات نگهت میداره و تو با آهنگ میپری و ذوق میکنی.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مانلی
5 اسفند 92 21:27
ای جونم خانومی خوب کاری کردی بچه یک کم از مادر دور باشه بهتره خیلی وابسته زیاد خوب نیست هر از گاهی لازمه مادر هم برای خودش باشه