حسناحسنا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

حسنا عزیز مامان و خاله

حسنا و بازی

1393/5/27 0:01
نویسنده : خاله
577 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز خاله. حالت امروز بهتر بود و ورجه وورجه کردنت مثل قبل شده بود. امشب دلمون هوای پارک کرده بود برا همین با دایی اینا رفتیم یه پارکی که جدید تو رشت افتتاح شده بود. فعلا وسایل بازی برا کودک نداشت اون پارک و فقط چند تا وسایل ورزشی بود. مادرجون یکی از وسایل ورزشی ها نشوندت و چون پاهات تکون میخورد هی میگفتی تاب تاب. دیدیم خیلی دلت تاب میخواد برا همین رفتیم یه پارک نزدیک تر که تاب سرسره داشت. یه نی نی سوار تاب شده بود و پشتش نوبت موندی و بعد نوبتت شد و مامانی تاب تاب داد. دیگه رو تاب خوابت برده بود و مامان میخواست پیادت کنه که نی نی بعدی سوار شه اما خیلی جیغ و داد زدی. مامان باز بهت داد اما بعد چند دقیقه که باز میخواست پیادت کنه شروع کردی به جیغ زدن. پیادت کرد و بردت یه تاب دیگه. اونجام جیغ زدی و نی نی که سوار تاب بود پیاده شد. خلاصه اینکه با تاب خوردنت پارک رو رو سرت گذاشتی. دیدیم از تاب بازی خسته نمیشی و ما دیگه خسته شده بودیم مامانی پیادت کرد و گفت بریم سرسره بازی. یکم سر خوردی اما چون تعداد بچه ها زیاد بود و پشت سر هم سر میخوردن برات خطرناک بود. برا همین زود برگشتیم.

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)