بیماری حسنا و این روزها
سلام عزیز خاله. فدات بشم که دو روزیه مریضی و تب داری. دمای بدنت بالاست اما از اون مریضای بی حال نیستی. از دیشب چند باری بالا آوردی اما بعدش هی میگی: نم نم بده نم نم بده. امروز که رو سرامیک خونتون بالا آورده بودی نگاه کردی به غذای بالا آوردت و گفتی: نم نمه!!!
دیروز برا اولین بار بهم گفتی خاله. وقتی میومدم تو اتاق دنبالم میدوییدی و میگفتی: آلــــــــــــــه؟
مامان و بابا امروز بردنت بیمارستان و دکتر برات آزمایش نوشت. خدا کنه زود زود خوب شی.
هر وقت میام خونتون تا منو میبینی میگی نی نی بده. و اشاره میکنی به نی نی موزیکالی که تو بوفتونه و مامان بزرگ بهت داده. نی نی میچرخه و ااز میخونه تو هم دست میزنی و نی نای میکنی. بعد هم که باید با پریزای خونه بازی کنی و یکی یکی روشن خاموششون کنی. پدر جونم هر وقت میاد باهاش توپ بازی میکنی. پدرجون بغلت میکنه و توپ رو شوت میکنه و تو هم با ذوق میخندی.