واکسن 18 ماهگی حسنا
دخملی مامان بالاخره یکسال ونیمه شد.
سی ام دی با بابا رفتیم مرکز بهداشت ،هم پایش رشد انجام شد و هم دو تا واکسن زدی.کلی گریه کردی بابا می خواست واکسن دوم رو خودش بهت تزریق کنه من نزاشتم گفتم جوجو ازت می ترسه و تاثیر بدی روش میذاره. دلم خون شد وقتی گریه می کردی.خدا رو شکر وزنت خوب بود 11 کیلو شده بودی.بعد از تزریق واکسن من و شما رفتیم خونه مادرجون.من کفش پات کردم و باهم رفتیم پیاده روی .آخه خونده بودم اگه بعد واکسن راه بری بهتره و کلی تورو راه بردم رفتیم غاز و اردک ومرغ بهت نشون دادم تند تند راه می رفتی و ذوق می کردی انگار نه انگار واکسن زدی . بالاخره بعد از کلی دور دورزدن اومدیم خونه ، شما غذا خوردی و خوابیدی، ولی چشمت روز بد نبینه، بعد از بیدار شدن دیگه نمی تونستی راه بری و گریه می کردی .
اون روز بهونه گیر بودی وشب تب کردی هر 4 ساعت بهت استامينوفن دادم .دخملی مامان بعد دو روز خوب شد . فقط یکم کم اشتها شدی و بیشتر دوست داری شیر مامانو بخوری .