زیارت سید جواد
سلام عشقم
دیروز عصر بابا ما رو برد فومن زیارت سید جواد .هوا سرد بود .با دو تا مادر جون و پدر جون رفتیم .
همینکه رسیدیم وارد بازارش شدیم و تو اسباب بازی ها رو که دیدی ، شروع کردی به جیغ زدن . دوست داشتی پیاده شی خدا رو شکر لجبازی نمی کردی که برات بگیرم تا می گفتم برا آقاهه هست،دعوا می کنه فقط نگاه می کردی . رفتیم زیارت همینکه دیدی دارم ازت عکس می گیرم به نی نی های اطرافت گفتی بیا عکس بگیریم داره عکس می گیره و نشستی تا ازت عکس بگیرم .بعدش رفتیم بازار و من واست یه قابلمه ی کوچولو گرفتم واسه ی خودمونم قابلمه و ماهیتابه ی مسی گرفتم . خوب بود و خوش گذشت .
اینم قابلمه ای که واسه ی تو گرفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی