حسنا و مائده
شیرین مامان امروز با مادرجون رفتیم خونه ی دختر خاله افسانه .
تو و مائده که الآن 4 سالشه البته دقیق نمی دونم بازی می کردین. مائده اولش همه ی اسباب بازی هاشو بهت داد ولی بعد همشونو قائم می کرد و می گفت تو خراب می کنی یه تاب کوچولو مخصوص عروسکا داشت که تو دلت می خواست سوارش بشی و اصرار می کردی که منو سوار کن هر چی بهت می گفتم کوچیکه حالیت نبود و سرتو می بردی توی تاب اصلن یه وضعی بود خیلی خنده دار بعدا باهم دکتر بازی کردیم و آخرشم با مائده و پارسا عکس گرفتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی