خاله جونی حسنا عروس شد
سلام قشنگ مامان خاله که همش واسه تو وبلاگ می نوشت دائم داشت از لحظات قشنگ زندگیت عکس می گرفت این روزا دیگه تنها واسه ی ما نیست . آره ناز مامان،خاله عروس شد و می ره که زندگی جدیدشو با آقا یاسر شروع کنه. هر چند که خیلی دوست داشتم خاله ازدواج کنه و از تنهایی در بیاد ، اما این روزا خیلی غمگینم دلم می گیره که از خواهر کوچیکم جدا میشم دلم می گیره که اون دیگه واسه ی ما نیست ،دلم می گیره که تنها می شیم ، خواهر ، خیلی خوبه و ناراحتم که شاید تو روزی خواهر نداشته باشی . هیچکس مثل خواهر به دردو دل آدم گوش نمی ده ، مثل اون بهم دلداری نمی ده. گلم من خیلی خاله رو دوست داشتم و دارم و ناراحتم که میره می دونم که راه دوری نمی ره ولی این رس...