آرام آرام نزدیک میشیم به روز تولد حسنا
سلام خاله جونی. تنها 13 روز مونده به سالروز تولدت. روز قشنگی که یه عضو خیلی خیلی کوچولو به جمع خونوادمون اضافه شد. اینقدر ریز میزه بودی که باورمون نمیشد یکی اومده به جمعمون. از همون روزای اول شیطون و پر سر و صدا بودی. یادمه شب اول که اومده بودی خونمون شبای ماه رمضون بود و تو زور میزدی و با دهنت صدا میدادی و ابراز وجود میکردی. هنوزم این عادت رو داری و مدام داری یه چیزی میگی. اطرافیان میگن زودتر از هم سن و سالات تونستی حرف بزنی. شاید بخاطر اینه که پستونک نخوردی و همیشه با کلمات نامفهوم یه چیزی بهمون میگفتی. مثلا الان وقتی که غذا میخوای دیگه نمیگی ماما. از خواب که بیدار میشی میگی: نم نم و دهنتو صدا میدی و ما میفهمیم که گشنته. خیلی هم شکمو هستی....