حسنا بوس
حسنا جوجوی خاله روز به روز به توانایی هات اضافه میشه. چند روزه بوس کردن رو یاد گرفتی. مامانی تا بهت میگه حسنا بوس، لباتو غنچه میکنی و بوس میدی. امروز برا اولین بار وقتی مامان خواب بود یه هدیه شیرین بهش دادی و رفتی بوسش کردی!! مامانی خیلی خوشحال شد از این کارت، اما چند دقیقه بعدش پریدی رو سر مامانی و با النگوهات دماغ مامان رو زخم کردی و مامانی خیلی دردش گرفت و ناراحت شد!!!! خب هنوز دقایقی از شیرینی هدیه ات به مامانی نگذشته بود که تنبیهش کردی شیطون!! چند روزه که خاله فاطمه به خاطر بیماری بابابزرگ اومده رشت. خاله فاطمه دعوات میکنه و تو هم وقتی خاله رو میبینی مثل موش میشی. امشب خاله اومده بود خونمون و وقتی میخواستی شیطونی کنی بهت میگفت: حسنا ...